چرا شهر مقدس قم؟!

«19 بهمن، قم میزبان هاشمی رفسنجانی»؛ این خبری همراه با عکس در صفحه اول روزنامه جمهوری اسلامی «ارگان هاشمی رفسنجانی در تاریخ 8/11/85 است!؟ توضیح خبر هم این است که؛ «هاشمی برای سخنرانی در همایش پژوهش برتر حکومت اسلامی و دیدار با مراجع عظام به قم می‌رود. شایان ذکر است که آیت الله هاشمی 21 دی ماه قرار بود با سفر به قم در همایش مبلغان ویژه محرم به سخنرانی بپردازد و با مراجع عظام تقلید گفت‌وگو کند، ولی این سفر به دلیل بیماری سرماخوردگی وی لغو شد!!»



این که تعداد سفرهای پربار و البته مسأله ساز هاشمی رفسنجانی به شهر مقدس قم، پس از ریاست جمهوری دکتر احمدی‌نژاد افزونی چشم گیر یافته، امری در خور تأمل است، هرچند که هاشمی، خاتمی، حدادعادل و ... در این این مدت با مردم‌دوستی زیاد، اصولاً خیلی به سفرهای استانی و دوره‌گردی‌های خارجی و ... روی آورده‌اند!



واقعاً آیا هاشمی در 16 سال حاکمیت سازندگی و اصلاح طلبی که فرهنگ سوخت و دین ستیزی آشکارا به انجام رسید، مرجعیت و روحانیت آماج یورش حرامیان اصلاح‌طلب واقع شد، آمران به معروف و ناهیان از منکر با دشنه و قمه اصلاح طلبان به شهادت رسیدند و خونشان در پرتو سازندگی و اصلاحات پایمال گردید، و کمر اکثریت ملت در اقتصاد «اختصاصی ساز» دو رئیس جمهور خردگرا، شکسته شد و اقلیت سرمایه خوار، حلقه مافیا را ایجاد کردند، و سیاست خارجی میدان ترکتازی اجانب را تا «پلمپ شدن داوطلبانه؟» تحقیقات هسته‌ای پیش آورد، و خیمه و خرگاه آمریکا و انگلیس را در اطراف ایران برپا کرد و ... به اندازه این یک سال و اندی به شهر مقدس قم مسافرت داشته است؟ آیا این دیدارهای پی در پی با مراجع عظام را در آن آتش سوزنده دین و دنیای مردم در کمتر از این حد مورد نیاز دیده است؟ آیا این سخنرانی های غرا و پژوهشگرانه با دل‌نگرانی‌های خط‌دهنده یا خط‌ گیرنده برای دیپلماسی خارجی، اقتصاد داخلی، حزب سالاری و گروه‌گرایی در پرونده او چقدر ثبت شده و چه میزان از آن در شهر قم ایراد گردیده است؟ آیا...



بر همگان اعم از مخالف یا موافق احمدی‌نژاد، از نوجوان گرفته تا کهن‌سال روشن است که «هاشمی رفسنجانی» چرا و به چه علت این همه «دغدغه» دارد و پژوهش‌ها و برنامه های پرثمر گذشته اش با «ثمربخشی های بی‌شمار» در دیپلماسی خارجی و مشکلات داخلی با رفت و آمد به قم و دیدارها و گفتگوها یادآوری می نماید. اگر اعتراضی به این ادعا هست. به میان مردم باید رفت و از آنها این سؤال را پرسید! البته این مسأله‌‌ روی پرده است و آشکاری‌ها است. در پنهان چه می گذرد!؟‌ یکی از بارزترین مصادیق را می توان در تحلیل‌های هاشمی رفسنجانی پیرامون مسأله هسته‌ای، حمله آمریکا به ایران و ... دید که در واقع مجموعه‌ای از تهدیدها، ارعاب‌ها و جو سازی علیه تصمیم‌گیری‌های عزت‌مند احمدی‌نژاد در دیپلماسی خارجی است. متاسفانه خطبه‌های جمعه او نیز حجم زیادی از این مسایل را در بر می‌گیرد. آیا ملاقات با مراجع خالی از این مساله است یا این که دغدغه‌های دینی و شریعت‌خواهی هاشمی به آن اضافه خواهد شد؟!



اما در مورد سفر اخیر، طبق خبر درج شده در روزنامه هاشمی رفسنجانی، او به قم مقدس می رود تا در همایش «پژوهش برتر حکومت اسلامی» سخن براند. واقعاً کدام «برتری‌های حکومت اسلامی را باید در سخنان هاشمی، دید.»‌. «نبود منشأ الهی برای ولایت فقیه، و مشروعیت مردمی آن؟!!» یا شورایی‌شدن رهبری و مدت‌گذاری برای آن؟ یا «سرمایه‌سالاری اقتصادی مورد مدح و ثنای این حکومت در دیدگاه هاشمی؟» یا خانواده‌گرایی و مدیریت‌های قومی، قبیله‌ای، یا تعدیل احکام شریعت و تعظیم و پذیرش سیاست‌های بیگانگان و اجازه تعرض و دخالت به آمریکا و انگلیس به بهانه‌های مختلف در همه شؤون کشور و حکومت؟ یا این که شیون برای «اختصاصی‌سازی» به جای «خصوصی‌سازی» را باید شنید و از این که در دولت اسلامی احمدی‌نژاد، دست غارتگران کوتاه شد و «خصوصی‌سازی» می‌رود تا در واقعیت امر، امور اقتصادی را به مردم واقعی واگذار کند، و نه خویشاوندان و نورچشمی‌ها و ... «آیا در این سخنرانی» برتری‌های حکومت اسلامی بررسی مبانی حضرت امام خمینی سلام الله علیه به بحث گذاشته می‌شود که هاشمی پی در پی به آن تعریض می‌زند، یا نمونه‌ بی‌بدیل حکومت امیرمؤمنان علیه‌السلام که شریعت علوی علیه‌السلام را برای خویشاوندان بیش از دیگران با جباریت الهی به اجراء گذارد؟ آیا این «پژوهش برتر حکومت اسلامی» در بیان هاشمی رفسنجانی به کدام مقوله تئوری یا عملی خواوهد پرداخت؟ از دوره‌گردی‌های «محمدخاتمی»‌ یار و برادر و حمایت شونده «هاشمی» به آمریکا و انگلیس و سوئیس، و دستاوردهای پربار آن برای اسلام و روحانیت سخن گفته خواهد شد؟ مثلاً این که در آمریکا «اسلام متفاوتی را تعریف کرد؟!! و «هولوکاست را واقعیتی تاریخی خواند»، و «رژیم غاصب و جنایتکار اسرائیل را در آغوش پرمهرش قرار داد» و در انگلیس با «عمامه و عبا» برای گرفتن «شال قرمز دکترای افتخاری از کفار» سر تعظیم فرود آورد و اینک در سوئیس نامزد ریاست جمهوری آمریکا را چون «جان جانان» به هم‌سخنی نشسته، و خبر از مصاحبه‌ی او با روزنامه اسرائیلی می‌آید که به وسیله ابطحی کاتب او تکذیب می‌شود ؟! ولی عکس خاتمی در کنار خبرنگار اسرائیلی می‌تواند ناگفته‌هایی را بگوید و خدا می‌داند که در این میهمانی‌ها چه می‌گذرد؟ و البته «خاتمی» منصوب هاشمی رفسنجانی در مثلث تحقیقات استراتژیک مصلحت نظام است،‌ پس از پیروزی دکتر احمدی‌نژادى!!



یک احتمال هم وجود دارد که هاشمی رفسنجانی برتری‌های حکومت اسلامی را در «حجاب، ورزش و اقامت در انگلیس، همکاری با مسعود بهنود در نوشتن کتاب زنان قهرمان توسط دخترش، و شرکت فرزندانش در قراردادهای نفتی و اسکله‌سازی و نبوغ ذاتی آن‌ها در جمع‌آوری اقتصاد کشور که یک مورد کوچک 15 میلیون دلاری آن از سوی «مهدی هاشمی» جهان خارج را شگفت‌زده کرد و تلاش فاطمه و فائزه در رأی اول آوردن «پدر» در انتخابات اخیر که با «گرفتن هزاران کارت نظارت» به انجام رسید و ... اشاره داشته باشد. از سوی دیگر باید دید، ‌‌اشتیاق به این ملاقات‌ها و گفت‌وگوهای مکرر با مراجع عظیم‌الشأن از سوی هاشمی رفسنجانی چه انگیزه و هدفی دارد؟ ‌واقعا ً‌وقتی هاشمی، سازنده فیلم «مارمولک» را «مأمور تهیه فیلم تبلیغاتیش» در انتخابات نهم کرد، و خود شخصاً نقش اول آن فیلم را در گفتار و رفتار خلاف شرع عهده‌دار شد، و عزم یکپارچه ملی را علیه خویش به عنوان «دارنده لباس روحانی حریم‌شکن» موجب گردید، به مراجع عظام و نظرات آنان کمترین توجهی داشت؟ همین‌گونه است 16 سال بیدادی که ازسوی او و همپالکی‌اش خاتمی بر کشور امام زمان(عج) در اقتصاد و سیاست و فرهنگ رفت. آیا هاشمی می‌پندارد ساحت مقدس مراجع عظام فجایع انجام گرفته توسط او را به فراموشی خواهد سپرد؟ آیا هاشمی مرجعیت را چون احزاب و سایت‌ها و مطبوعات پنداشته که «شاگرد اولی» تصنعی او را در مجلس خبرگان با هدفمندی خاص وی دنبال کند هاشمی باید بداند مرجعیت شیعه آگاه‌ترین و مقدس‌ترین جایگاهی است آلودگی‌های سیاسی آن را در دام خود گرفتار نخواهد کرد.



نکات حائز اهمیت در سفر هاشمی به قم را از خبر روزنامه «جمهوری» می‌توان دریافت که این سفر باید در تاریخ 21 دی‌ماه انجام می‌گرفته ولی به دلیل «سرماخوردگی» هاشمی به 19 بهمن تغییر یافته است.



نکته اول: آیا این همایش بسته به سخنرانی «هاشمی» است که با امر مهم سرماخوردگی او تغییر تاریخ می‌دهد و یا «برتری حکومت اسلامی» نیاز به «وجود هاشمی» دارد؟ کدام‌یک؟

نکته دوم: گفته می‌شود در تاریخ پیشین هاشمی در همایش یا نمایش مجمع محققین و مدرسین قم – گروه دوم خردای – سخنرانی داشته است. یا برای مبلغان در جلسه دیگر قرار سخنرانی داشته است. در این راستا می‌توان گفت: اولا هاشمی در تقابل با احمدی‌نژاد آشکارتر دوم خردادی شده است، آن هم از نوع مجمع پربار محققین و مدرسین! دیگر آن که به هر حال هاشمی «باید به قم برود.» بهانه آن به هر صورت و با هر بهایی باید مهیا شود.



سومین نکته به «بیماری سرماخوردگی هاشمی» ارتباط دارد. این بیماری سهمگین!! که تاریخ سفر به شهر مقدس قم را از 21 دی‌ماه تا 19 بهمن‌ماه به تعویق می‌اندازد؟ بدیهی است برای هاشمی و هم‌طرازان او که بیش از دو دهه در رفاهی فوق تصور به سربرده‌اند، «کمتر از سرماخوردگی هم نیازمند بگیر و ببند و درمان و دارو و قشون‌کشی و تعطیل و تغییر و غیره» باشد. اما این «مردم‌گرایی عاشقانه»‌ای که پس از روی کار‌آمدن دکتر احمدی‌نژاد، هاشمی و هم‌طرازان سیاسی‌اش را این‌گونه رنجور کرده، چه معنایی دارد؟ به درستی می‌توان انتخاب 19 بهمن را، یک شگرد سیاسی با هدف‌مندی ویژه ارزیابی نمود، که بالأخره ملت فهیم و زیرک آن را درخواهند یافت.



اما چرا «شهر مقدس قم» جولانگاه اهداف و اغراض سیاسی گردیده است؟ آیا ماجرای 15 خرداد 85 کافی نیست تا بزرگان قم پشت پرده‌ها را دریابند؟ به هرحال هاشمی برای رسیدن به هدف، امروز «قم» را وسیله قرارداده است، هرچند که کریمه اهل بیت ‌سلام الله علیها نخواهد گذارد سیاسی‌کاران با ابزارسازی از «قم» به اهدافشان برسند. اما توصیه‌هایی که ضروری است پیش از ورود «هاشمی» به قم مورد توجه واقع شود:



1. طلاب حوزه امام ‌صادق علیه‌السلام به منظور در امان ماندن از ضرب و شتم، دستگیری و زندان و محکومیت به شلاق و تبعید و ... در مسیر هاشمی قرار نگیرند.



2. هیچ‌کس و هیچ‌کس، هیچ‌ پرسش، درخواست پرسش یا تقاضایی کتبی و شفاهی از هاشمی نداشته باشد. چه در امور اقتصادی و فرهنگی او و خانواده‌اش، چه در مورد برنامه‌ها و راهکارهایی ویرانگر 16 سال گذشته، چه در ارتباط با نحوه‌های پنهان و آشکار تقابل یا تعامل!! با دکتر احمدی‌نژاد و دولت اسلامی او!



3. گروه ضربت‌ حامی هاشمی رفسنجانی حتماً در آماده‌باش هستند، رهگذران، درخواست‌کنندگان پرسش، علاقمندان به احمدی‌نژاد، و ضربت‌خوردگان از فقر و فساد و تبعیض برآمده از دوران سازندگی و آگاهان به ریشه‌ فتنه‌ها، تحریکات، تهدیدها و تخریب‌گری‌های کنونی علیه احمدی‌نژاد مراقب خود باشند.



4. شعار «هاشمی پاینده باد» یا «هاشمی خبره اول ایران» یا... از پیش آماده باشد تا مبادا «هاشمی رفسنجانی» از کم‌رنگی استقبال «قمی‌های مقدس و آگاه» رنجور شود.



5. شب‌نامه‌های با امضاء!!؟ مانند آنچه در تقدیر، ستایش و تقدیس هاشمی از سوی «جمعی از فضلای حوزه علمیه» صادر شد و در روزنامه «جمهوری» به چاپ رسید، به تعداد زیاد توزیع شود و یک راهپیمایی پرشور با هر وسیله و هر هزینه حتی با آوردن افرادی به قم در استقبال از «هاشمی» انجام گیرد.



6. شاگردان امام صادق علیه‌السلام، و افراد و گروه‌های مؤمنی که «هاشمی» را درگذشته و حال به لحاظ تئوری و عملی به خوبی شناخته‌اند، و بیش از «تحرکات سیاسی علیه دولت جدید» از دیدگاه‌های مغایر او با «ولایت فقیه و اساس نظام اسلامی» عصبانی و نگرانند، در خانه بمانند، تا هم سلامت جسمی‌شان محفوظ باشد، و هم از تهمت و افترا و تبعید و اخراج و ... مصونیت یابند.



7. نکته پایانی آن که با توجه به اعلان خبر این سفر 11 روز پیش از وقوع آن، حتماً باید قم در دهه دوم محرم نیز با آذین بندی و کارناوال و وغیره،‌ طبق راهکار انتخاباتی «هاشمی» در تهران به استقبال بیاید. «این امر قطعاً از سوی سازمان‌های دولتی نباید به اجرا در بیاید» اما دفاتر احزاب دوم خردادی، گردانندگان سایت انتخاب، مجریان ستادهای انتخاباتی معین، هاشمی، کروبی، قالی‌باف در قم و افرادی از این دست می‌توانند برنامه‌های خوبی را تدارک ببینند.

فاطمه رجبی

منبع: یزد فردا