کویتی اهل تسنن که خادم حسینیه شیعیان شد

به گزارش خبرنگار «جهان» در کویت، یک شهروند اهل تسنن کویت در پی برآورده شدن حاجتش، خادم حسینیه سیدالشهدا (ع) شد.

این گزارش حاکی است، این شهروند کویتی که سال‌ها از داشتن فرزند محروم بود، با تمسک به حضرت اباعبدا... الحسین(ع) و اهل بیت عصمت و طهارت‌، پس از چندی صاحب یک فرزند پسر شد و برای ادای نذرش، خود و فرزندش خادم حسینیه شیعیان در کویت شد.

این شهروند کویتی اسم پسر خود را امیرحسین نامیده و اعلام کرد من و پسرم تا پایان عمر خادم حسینیه سیدالشهدا(ع) خواهیم بود.

وی تمسک به اهل بیت عصمت و طهار(ع) و به‌ویژه امام حسین(ع) را افتخاری بزرگ برای هر مسلمان برشمرد و اضافه کرد: اکنون افتخار می‌کنم که خادم فرزند اطهر امام علی(ع) و این حسینیه هستم.  منبع

جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اخیرا" با ارسال نامه ای خطاب به آیت الله موسوی اردبیلی از قرائت مقاله محسن کدیور در همایش حقوق بشر دانشگاه مفید قم ، ابراز نگرانی و تاسف کرده است.
به گزارش «جهان» در نامه جامعه مدرسین ، ضمن ابراز تاسف از نشر دیدگاه های کدیور مبنی بر ارجحیت سند حقوق بشر بر آموزه های اسلام در همایش برگزار شده در دانشگاه مفید ، از آیت الله موسوی اردبیلی درخواست شده تا اشراف بیش از پیش بر این دانشگاه داشته باشد.
بر اساس این گزارش ، محسن کدیور در این مقاله که خلاصه ای از آن به دبیرخانه همایش حقوق بشر در دانشگاه مفید ارائه شده بود ، تصریح کرده که تلقی تاریخی از ادیان الهی از جمله اسلام حداقل در 6 مورد با حقوق بشر ناسازگار است و در این موارد ، موضع اسناد حقوق بشر در مقایسه با احکام اسلام تاریخی قابل دفاع تر ، عقلانی تر و ارجح تر است. 

منبع: هفته نامه پرتو سخن شماره 396

میلاد با سعادت دومین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک باد.

ص

یک مرتبة دیگر در خاتمة این وصیتنامه، به ملت شریف ایران وصیت می‌کنم  که در جهان حجم تحمل زحمتها و رنجها و فداکاریها و جان‌نثاریها و محرومیتها مناسب حجم بزرگی مقصود و ارزشمندی و علّو رتبة آن است، آنچه که شما ملت شریف و مجاهد برای آن بپاخاستید  و دنبال می‌کنید و برای آن جان و مال نثار کرده و می‌کنید، والاترین و بالاترین و ارزشمندترین مقصدی است و مقصودی است که از صدر عالم در ازل و از پس این جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد؛ و آن مکتب الوهیت به معنی وسیع آن و ایدة توحید با ابعاد رفیع آن است که اساس خلقت و غایت آن در پهناور وجود و در درجات و مراتب غیب و شهود است؛ و آن در مکتب محمدی ـ صلی الله علیه وآله وسلم‌ ـ به تمام معنی و درجات و ابعاد متجلی شده؛ و کوشش تمام انبیای عظام ـ علیهم سلام الله ـ و اولیای معظم ـ سلام الله علیهم ـ برای تحقق آن بوده و راهیابی به کمال مطلق و جلال و جمال بی‌نهایت جز با آن میسر نگردد. آن است که خاکیان را بر ملکوتیان و برتر از آنان شرافت داده، و آنچه برای خاکیان از سیر در آن حاصل می‌شود برای هیچ موجودی در سراسر خلقت در سر‌ّ و عَلن حاصل نشود.
شما ای ملت مجاهد، در زیر پرچمی می‌روید که در سراسر جهان مادی و معنوی در اهتزاز است، بیابید آن را یا نیابید، شما راهی را می‌روید که تنها راه تمام انبیا ـ علیهم سلام الله ـ و یکتا راه سعادت مطلق است. در این انگیزه است که همة اولیا شهادت را در راه آن به آغوش می‌کشند و مرگ سرخ را «احلی من العسل» می‌دانند؛ و جوانان شما در جبهه‌ها جرعه‌ای از آن را نوشیده و به وجد آمده‌اند  و در مادران و خواهران و پدران و برادران آنان جلوه نموده و ما باید بحق بگوییم « یا لیتنا کنّا معکم فنفوز فوزاً عظیماً ». گوارا باد بر آنان آن نسیم دل‌آرا و آن جلوة شورانگیز.

ف

وصیت من به همة مسلمانان و مستضعفان جهان این است که شماها نباید بنشینید و منتظر آن باشید که حکام و دست اندرکاران کشورتان یا قدرتهای خارجی بیایند و برای شما استقلال و آزادی را تحفه بیاورند. ما و شماها لااقل در این صد سال اخیر، که بتدریج پای قدرتهای بزرگ جهانخوار به همة کشورهای اسلامی و سایر کشورهای کوچک باز شده است مشاهده کردیم یا تاریخهای صحیح برای ما بازگو کردند که هیچ ‌یک از دوَل حاکم بر این کشورها در فکر آزادی و استقلال و رفاه ملتهای خود نبوده و نیستند؛  بلکه اکثریت قریب به اتفاق آنان یا خود به ستمگری و اختناق ملت خود پرداخته و هر چه کرده‌اند برای منافع شخصی یا گروهی نموده؛ یا برای رفاه قشر مرفه و بالانشین بوده و طبقات مظلوم کوخ و کپرنشین از همة مواهب زندگی حتی مثل آب و نان و قوت لایموت محروم بوده، و آن بدبختان را برای منافع قشر مرفه و عیاش به کار گرفته‌اند و یا آنکه دست نشاندگان قدرتهای بزرگ بوده‌اند که برای وابسته کردن کشورها و ملتها هر چه  توان داشته‌اند به کار گرفته و با حیله‌های مختلف کشورها را بازاری  برای شرق و غرب درست کرده و منافع آنان را تأمین نموده‌اند و ملتها را عقب مانده و مصرفی بار آوردند و اکنون نیز با این نقشه در حرکتند.
و شما ای مستضعفان جهان و ای کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان بپاخیزید و حق را با چنگ و دندان بگیرید و از هیاهوی تبلیغاتی ابرقدرتها و عُمال سرسپردة آنان نترسید؛ و حکام جنایتکار که دسترنج شما را به دشمنان شما و اسلام عزیز تسلیم می‌کنند از کشور خود برانید؛ و خود و طبقات خدمتگزار متعهد، زمام امور را به دست گیرید و همه در زیر پرچم پرافتخار اسلام مجتمع، و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخیزید؛ و به سوی یک دولت اسلامی با جمهوریهای آزاد و مستقل به پیش روید که با تحقق آن، همة مستکبران جهان را به جای خود خواهید نشاند و همة مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهید رساند. به امید آن روز که خداوند تعالی وعده فرموده است.

 قاسم روانبخش:  
       آقای محتشمی‌پور در شب نیمه‌شعبان در دفتر آقای یوسف صانعی در مشهد، مهم‌ترین خطر برای کشور را خطر انجمن حجتیه دانست و گفت: «انجمن حجتیه نمی‌تواند ملا‌ک باشد. این بزرگ‌ترین خطر است. امام در نامه‌ای که در انتخابات دورهِ سوم نوشتند به وضوح این نکته را اعلا‌م کردند، دلسوزان انقلا‌ب باید نسبت به این خطر احساس مسؤولیت کنند.»(1)
تردیدی نیست که تفکر انجمن حجتیه برای انقلا‌ب اسلا‌می یک خطر محسوب می‌شود و باید جوانان را نسبت به این تفکر انحرافی هوشیار کرد. البته خطر این تفکر در آغاز انقلا‌ب به مراتب بیش‌تر بود چرا که هنوز حکومت اسلا‌می شکل نگرفته و تثبیت نشده بود. آن‌ها این‌گونه تبلیغ می‌کردند که تشکیل حکومت قبل از ظهور حضرت مهدی(عج) برخلا‌ف اهداف انتظار است! ولی امروزه پس از آن‌که نهال جمهوری اسلا‌می به درختی تنومند تبدیل شده و در آستانه سی‌امین سالگرد پیروزی آن قرار داریم دیگر سخن از خطر بزرگ انجمن حجتیه و فراموش کردن خطر تهاجم فرهنگی غرب یک غفلت به نظر می‌رسد. امروز فریاد انجمن حجتیه از حلقوم لیبرالیزم برخاسته و در لباس و فرم جدیدی اظهار وجود کرده است. از این‌رو شاید منظور آقای محتشمی‌پور که آن‌را «بزرگ‌ترین خطر» دانسته، انجمن حجتیه در فرم جدیدش باشد. آقای محمد خاتمی که مدت‌ها از لیبرالیزم منحط غرب و تجدّد غرب تعریف و تمجید کرده و از این دریچه با حکومت دینی مخالفت ورزیده اکنون در رویکردی جدید با شعار انجمن حجتیه بدون تابلو، با تشکیل حکومت دینی در جهان مخالفت می‌ورزد. وی چندی پیش اظهار داشت: «چه کسی گفته که ما رسالت داریم همه دنیا را مسلمان کنیم؟ اگر این‌طور بود فلسفه ظهور امام زمان(عج) معنی نداشت و حکومت جهانی واحد از آنِ آن بزرگوار است.»(2) وی در تازه‌ترین اظهاراتش در شب نیمه شعبان با تأکید بر همان ادعا با صراحت حکومت جهانی اسلا‌م قبل از ظهور را طاغوت!‌ دانست و گفت: «کار ما عرضه یک الگو است نه داعیه جهانی داشتن. هر پرچمی پیش از ظهور حضرت مهدی(عج) داعیه جهانی داشته باشد به نام اسلا‌م و غیر اسلا‌م طاغوت است، ما مسلمانان قیّم دنیا نیستم.»(3)
با نگاهی به تفکرات آقای خاتمی درگذشته و مقایسه آن‌ها با اظهارات جدید به این نتیجه می‌رسیم که انجمن حجتیه با لیبرالیزم پیوند برقرار کرده و همانند دو لبه قیچی به‌دنبال بریدن اسلا‌م ناب محمدی(ص) می‌باشند و در یک کلمه مظهر این پیوند را می‌توان در افکار امثال محمد خاتمی مشاهده کرد؛ زیرا او از یک‌سو تصریح می‌کند: «شما برای این‌که بتوانید پیشرفت بکنید و بمانید راهی جز راه غرب ندارید.»(4) و «راه غرب یعنی پذیرش خرد غربی»(5) وی تنها راه حل مشکلا‌ت را رها کردن گذشته و امروزی‌شدن دانسته که جز با تمسک به «بنیاد زندگی غربی و خرد غربی، میسر نخواهد شد.»(6) او پس از آن‌که می‌گوید: «به آینده نخواهیم رسید مگر این که از مدرنیته و تجدد بگذریم.»(7) از این‌مرحله فراتر رفته، نظام فکری سیاسی غرب را موافق و سازگار با تمایلا‌ت اولیه بشر معرفی می‌کند و می‌گوید: «مسأله مهم این است که این نظام ارزشی، فکری و سیاسی با تمایلا‌ت اولیه بشر سازگار است، خودبه‌خود طبع اولیه، مدافع و خواستار این نظام است؛ مبانی نظام امروز بر آزادی است.»(8) وی پس از پذیرش نظام ارزشی، فکر و سیاسی غرب [لیبرالیزم] که مهم‌ترین شاخصه آن آزادی مطلق است راهکار دیگری ارائه می‌دهد و می‌گوید «سخن کسانی که می‌گویند ابتدا باید «خرد غربی» را پذیرفت تا توسعه بیاید سخن بی‌راهی نیست و من این سخن را کامل می‌کنم که علا‌وه بر خرد و بینش غربی باید منش غربی را نیز پذیرفت.»(9) درست همان جمله‌ای که تقی‌زاده قبلا‌ً‌ گفته بود: برای رسیدن به تمدن و پیشرفت باید از فرق سر تا نوک پا غربی شد! آقای خاتمی سرانجام با شفاف‌تر کردن مقصودش می‌گوید «شرط تحول اساسی گذر از تمدن غرب است و مراد از آشنایی با مبانی تفکر و تمدن جدید است که در پس مظاهر آن نهفته است و سوگمندانه اقوامی نظیر ما هنوز از‌ آن محروم هستیم.»(10) وی می‌گوید: «تمدن غرب بر مبنای اندیشه آزادی یا حرّیت که گرامیداشته‌ترین ارزش‌های کل بشریت هستند استوار است... انصاف حکم می‌کند که بگویم غرب،‌ اندیشه واپس‌گرایی را که به نام دین و مذهب بر توده تحمیل شده بود به دور افکنده است.»(11) و سرانجام راه پیشرفت ملت ایران را نیز در برداشت تازه از آن دانسته و می‌گوید: « بنده معتقدم که دین برای آن‌که بماند نباید آن‌را محصور در یک برداشت خاصی کرد، طبع بشر نیز چنین است که اگر دین یا هر نهاد انسانی دیگر را وافی به مقصود نیافت یا آن‌را کنار می‌گذارد و یا برداشت تازه‌ای از آن خواهد داشت و این امری است که در تاریخ رخ داده است و باز هم رخ خواهد داد.»(12)
از سوی دیگر از آن‌جایی که لیبرالیزم در جهان امروز شکست خورده و چهره زشت آن در عراق، لبنان، فلسطین در زندان‌های ابوغریب وگوانتانامو و... بر ملا‌ شده است.
آقای خاتمی سعی کرده تا با بیان این نکته که «هر حکومت دینی جهانی قبل از ظهور طاغوت است! و چه کسی گفته که ما وظیفه داریم همه مردم دنیا را مسلمان کنیم!»، شعار انجمن حجتیه را مطرح کند.
براساس دو دیدگاه فوق «لیبرالیزم و انجمن حجتیه» تشکیل حکومت دینی در هر یک از کشورهای اسلا‌می و غیراسلا‌می محکوم است و طاغوت یا حکومتی واپس‌گرا و مرتجع! بنابراین آن‌چه امروز بزرگ‌ترین خطر محسوب می‌شود لیبرالیزم در لباس انجمن حجتیه یا بالعکس است که باید مراقب توطئه‌های آنان بود. همان‌گونه که مقام معظم رهبری نیز چندی پیش نسبت به این خطر هشدار دادند و فرمودند: «برخی تلا‌ش می‌کنند مبانی اسلا‌م و اهداف انقلا‌ب مانند مردم‌سالا‌ری دینی و حقوق بشر در اسلا‌م را به‌گونه‌ای تأویل و توجیه کنند که با لیبرالیزم شکست خورده و بی‌حاصل غربی منطبق شود و مورد قبول غربی‌ها قرار گیرد اما این کار انحراف از خط امام است و دقیقاً در نقطه مقابل مبانی و دیدگاه‌های امام خمینی قرار دارد. بنابراین باید مراقب این انحراف بود و دربارهِ آن هشدار داد.»(13)
پی‌نوشت‌ها
1. اعتماد، 10/6/86، ص 1
2. شرق، 9/8/84، ص2
3. اعتماد، 10/6/86، ص 2
4. آریا، 28/6/78
5. همان
6. سخنرانی در دانشکده اقتصاد دانشگاه علا‌مه ‌طباطبایی، 11/3/70
7. همان
8. رسالت، 26/1/76
9. سلا‌م، 30/2/75
10. همان
11. نیویورک تایمز، 17/8/1997
12. صبح‌امروز، 22 و21/9/78
13. جمهوری اسلا‌می، 6/3/86/2/75
10. همان 11. نیویورک تایمز، 17/8/1997
12. صبح‌امروز، 22 و21/9/78 13. جمهوری اسلا‌می، 6/3/86

منبع