سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پسر آدم وصىّ خود در مال خویش باش ، و در آن چنان کن که خواهى پس از تو کنند . [نهج البلاغه]
اصولگرا

نوشته ای از حسین کچوئیان درباره خطبه های نمازجمعه هاشمی رفسنجانی:

دکتر حسین کچویان(عضو هیأت علمى و مدیر گروه جامعه شناسى دانشگاه تهران): به نظر مى رسد که رقابت هاى انتخاباتى دور دهم ریاست جمهورى از جهات مختلفی نمونه کاملاً متفاوتى را در تاریخ سیاسى ایران مابعد انقلابى به ثبت خواهد رساند. این حقیقت را مى توان از آنچه تاکنون در این زمینه ظاهر شده نیز به خوبى و روشنى دریافت. در حالى که هنوز ما در مراحل ابتدایى این رقابت بوده و بطور رسمى نیز تمام طرف هاى این انتخابات در صحنه حاضر نشده اند. از مواردى که شاهدى بر این مدعاست، اظهارات آقاى هاشمى رفسنجانى در خطبه هاى نماز جمعه هفته گذشته مى باشد. البته این اظهارات هیچگونه انحرافى از تلاش هایى که وى به همراه مجموعه نیروهاى سیاسى حامى اش از اواخر سال گذشته به منظور ایجاد تصویرى منفى، مخرب و تهدید کننده از رقیب انتخاباتى دور قبلى آغاز کرده اند، ندارد اما وى با این سخنان آشکارا سطح این اقدامات را ارتقاء داده و به حدودى غیر قابل فهم و خارج از چارچوب هاى معمول فعالیت هاى انتخاباتى در جمهورى اسلامى کشانده است.

البته آقاى هاشمى در کل اظهارات خود در خطبه ها طبق معمول خود هیچ ذکر و یادى از احمدى نژاد یا دولت وى که از آغاز ظهور شان در ادبیات وى به تابو بدل شده اند به میان نیاورد. در واقع او حتى وقتى مردم و مسئولان را براى مقابله با تبعات داخلى بحران کنونى سرمایه دارى فرا مى خواند به اشاره نیز در کلام خود به وى، مقام ریاست جمهورى و یا حتى نام دولت ارجاع نمى دهد. اما کسانى که خطبه هاى وى را گوش کرده باشند، با توجه به قرائن حالیه و مقامیه و آنچه قبلا از او یا دیگر نیروهاى هم جبهه وى در مورد احمدى نژاد و یا دولت او شنیده اند، بسادگى به نتیجه مورد نظر هدایت مى شوند. آنانى که مخاطب این خطبه ها هستند و در مقام فهم آنچه او به عنوان تحلیل بحران موجود سرمایه دارى و پیامدها و آثار احتمالى آن بیان کرد برآیند،چاره اى جز این ندارند که سریعاً به احمدى نژاد به عنوان شخصى که مى تواند با اقدامات و رویکردهاى خود به بالفعل کردن و تحقق یکى از این احتمالات تهدید کننده و خطرناک یارى کند، بیندیشد.

تحلیل آقاى هاشمى در مورد بحران سرمایه دارى سه جزء داشت که بدون آنکه در بعضى بخش ها ارتباط آنها با یکدیگر روشن شود، در پایان کار شنونده را رویاروى احتمال وقوع یک ویرانگر قرار مى داد که در آن امکان به کارگیرى بمب اتمى حادثه اى کاملاً نزدیک و شدنى مى نماید. او بدواً با رد سخنان آقاى سید احمدخاتمى خطیب نماز قبلى جمعه آغاز مى کند که بحران سرمایه دارى را به عنوان نتیجه و پیامدهاى رفتارهاى شرارت آمیز آنان در مواجهه با جهان بویژه جمهورى اسلامى ایران دانسته بود. آقاى هاشمى با رویکرد لیبرالیستى و سرمایه دارانه در اقتصاد،که سیاست هاى اقتصادى دوران ریاست جمهورى وى به تورم لجام گسیخته 50 درصدى، تظاهرات اعتراضى مردم فقیر تحت فشار این سیاست ها در حدود بیست شهر کشور و حتى کشته و آسیب دیدن تعدادى منجر شده بود، در سخنان خود با تأکید بر پیامدهاى مصیبت بار و عام بحران اخیر سرمایه دارى بر همگان بویژه فقرا، از موضع حساسیت نسبت به آینده آنان، تلویحاً نظرات خطیب قبلى نسبت به آن را نقد و رد نمود. در حالى که خطیب قبلى جمعه صرفاً از این جهت که بحران موجود موجبات اختلال در سیاست هاى ضد ایرانى حکومت هاى غربى را فراهم آورده و آنان را در دامى مشابه آنچه براى ما مى گستراندند گرفتار کرده بود، آن را مثبت ارزیابى کرده بود و نه از جهت آثار سوء این بحران برمردم این کشورها یا سایر کشورها و بویژه فقرا. در هر حال بخش اول اظهارات آقاى هاشمى با هشدار نسبت به همه گیر بودن پیامدهاى سوء بحران اخیر سرمایه دارى و دعوت تمامى دست اندرکاران (بدون ذکر نام دولت چون نقشى در این زمینه ندارد!) به چاره جویى براى جلوگیرى از این آثار سوء پایان مى یابد که در ضمن اشاراتى را نیز به غفلت و بى توجهى دولت به مسئله هم درخود دارد. پس از این وى به استناد بعضى شواهد تاریخى به این احتمال مى پردازند که غربى ها براى چاره جویى و یا انحراف افکار عمومى داخلى دست به کارهاى احمقانه اى همچون لشکرکشى و جنگ آفرینى مى زنند. در این مورد وى به نظریه اى اشاره دارد که مطابق آن از علل روى آورى سرمایه دارى غرب به جنگ و بحران هاى داخلى است. از این منظر نه تنها جنگ هایى مثل جنگ اول و یا دوم نوعى فرافکنى مشکلات ذاتى سرمایه دارى است، بلکه شیوه اى براى احیاى اقتصاد ذاتاً بیمار آن از طریق به کارگیرى صنعت تولید جنگ افزارى و هزینه هاى جنگى براى ایجاد رشد در اقتصاد رو به رکود نیز هست.

این تحلیل که هم به لحاظ نظرى و هم به لحاظ تاریخى اعتبار و استنادات قابل اعتنایى دارد،در سخنان هاشمى گام اول در ایجاد تصویرى هشدار دهنده و تهدیدآمیز ازآینده مى باشد. هدف از ایجاد چنین تصویرى نیز دعوت به عقلانیت و رعایت احتیاط است چرا که وقتى طرفهاى شما به جنگ به عنوان هدفى معقول مى اندیشند و همچون فرشته یا راه نجات از مخمصه طالب آن مى باشند، عقلانیت و احتیاط تنها تدبیر مناسب خواهد بود، صحت و درستى این دعوت آن هنگام بخوبى درک خواهد شد که مطابق نظر آقاى هاشمى عظمت قدرت دشمن و قابلیت هاى وى که در عین گرفتارى در مخمصه اخیر مى توانند براى دیگران مصیبت هاى بزرگ بیافریند، مورد توجه قرار گیرد. اما براى اینکه معنا و مفاد واقعى این دعوت یا سوء انتقاد آن نیز درک شود، باید تمام آنچه را که طى این سالها در مورد راهبرد احمدى نژاد در انتقال نبرد به خاک دشمن و مسئله آفرینى مداوم وى براى آنها و شهامت وى در پیگیرى این راهبرد گفته شده نیز در ذهن داشته باشیم.

با این توجیهات دیگر نیازى به تصریح این نکته نیست که از منظر گوینده سخن دشمن در واقع در میان خود است، مشکل نه غربى ها، بلکه کسانى هستند که زمینه روى آورى غربیها به جنگ را از طریق عدم تمکین و سازگارى با آنها فراهم مى آورند.
اما آنچه در اینجا مورد غفلت آقاى هاشمى قرارمى گیرد تناقضى است که رویکرد تحلیلى او با هشدارهاى وى در مورد عقلانیت و احتیاط پیدا مى کند. یا بایستى تحلیل وى در مورد مطلوبیت جنگ براى سرمایه دارى بحران زده را به عنوان راه نجات بپذیریم یا اینکه امکان اجتناب از جنگ در صورت رعایت احتیاط و عقلانیت در مواجهه با هیولاى سرمایه دارى جنگ طلب را. وى، شاید بواسطه عدم اشراف و اطلاع کامل از نظریه و یا از جهت گرفتارى در مقاصد و اغراض سیاسى خاص، توجه ندارد که نظریه مورد بحث نیاز سرمایه دارى به جنگ را تابع شرایط و اقتضائات درونى سرمایه دارى دانسته و آن را مستقل از جهان غیر سرمایه دارى و یا رفتارهاى افراد و اجتماعات بیرونى تلقى مى کنند. همانطورى که تاریخ نیز نشان داده سرمایه دارى درصورت نیاز به جنگ بهانه ها و علل یا عوامل آن را نیز خلق خواهد کرد. مورد خوبى در این خصوص همانى است که آقاى هاشمى در سخنان خود به آن اشاره مى کند: یعنى آنچه در جنگ دوم غربى ها بر سر ایران به اصطلاح بى طرف آوردند. مورد دیگر آن اقداماتى است که امریکایى ها براى حمله به صدام از طرق مختلف از جمله ارسال پیام هاى گمراه کننده به وى توسط سفیر خود در بغداد براى ترغیب وى به اشغال کویت انجام دادند.

اگر آنچه مورخین در مورد اثر ترغیب کننده رفتارهاى احتیاط آمیز و مسامحه گرایانه دول غربى در برابر هیتلر گفته را در نظر داشته باشیم، برعکس آنچه آقاى هاشمى تصور مى نماید، عقلانیت مورد توجه وى، دشمن خواهان جنگ را بیشتر تحریک و ترغیب به جنگ مى کند تا آنکه وى را از آن بازدارد. در هر حال اما جالب ترین و در عین حال خطرناکترین بخش تحلیل آقاى هاشمى آنجایى است که وى گام آخر را در ایجاد فضاى ترس آلود از طریق طرح خطرى تصورناشدنى براى آینده ایران بر مى دارد. در همین بخش است که او بسادگى از تمام چارچوب ها وحدود معمول رقابت انتخاباتى بویژه رقابت هاى انتخاباتى در جمهورى اسلامى پا بیرون مى نهد، چرا که هدف وى ایجاد پیوندى میان احمدى نژاد با احتمال بالفعل شدن این واقعه مصیبت بار یعنى استفاده غرب از بمب اتمى علیه کشور است.

پس از آنکه هاشمى به استناد نظریات مطرح در مورد سودمندى جنگ براى سرمایه دارى بحران زده، احتمال وقوع جنگ را نزدیک مى سازد، در دنباله به خبرى اشاره مى کند که اخیراً غربى ها در مورد استفاده امریکایى ها از بمب اتمى در جنگ اول آنها علیه صدام درز داده اند. همانطورى که وى نیز به آن توجه مى دهد خبرى که توسط یک افسر امریکایى در یک رسانه ایتالیایى انتشار یافت، با سکوت خبرى تمام رسانه هاى غربى على رغم ماهیت جنجالى و رسانه اى آن به فراموشى سپرده شد. با این حال آقاى هاشمى بدون اینکه بپرسد چرا با خبرى تا بدین پایه مهم و رسانه طلب چنین معامله اى شده است، لازم مى داند آن را براى ترغیب مردم ایران و مسئولان به عقلانیت و احتیاط بیشتر از طرق مختلف از جمله اجتناب از افرادى همچون احمدى نژاد و راهبردهایش به گوش کسانى که احتمالاً به واسطه شکست رسانه اى نشنیده اند برساند.

اما در این مورد اخیر نیز به نظر مى رسد، همانند مورد قبلى در خصوص عدم درک تناقض تحلیل وى از بحران سرمایه دارى با هشدارهایش، در گیرى آقاى هاشمى رفسنجانى در پیگیرى سیاست انتخاباتى تخریب احمدى نژاد که مداوماً آن را در موقعیت هاى مختلف دنبال مى کند مانع از آن شده است تا وى ناخواسته گرفتار سیاست تبلیغاتى امریکایى ها و عامل اجراى آن نگردد. او به این دلیل نتوانسته دریابد که اساساً هدف از درز دادن آن خبر ما بوده ایم،والا چگونه ممکن است افسرى امریکایى در رده اطلاعاتى اجازه پیدا کند خبرى این چنین مهم را در بحبوحه حضور امریکایى در عراق پیامدهاى خطرناک آن بر وضع عراق و سربازان امریکایى افشا کند ! به علاوه آیا سکوت رسانه اى عام و شامل در کل جهان سلطه على رغم تنوع و تعدد محافل رسانه اى و خبرى به اندازه کافى گویا نیست. بر فرض صحت این احتمال که چنین خبرى با گذشت پانزده سال توفیق درپرده پوشى و اختفاى آن، بطور اتفاقى و ناخواسته قبل از پایان زمان لازم براى پنهان کارى فاش شده باشد، آیا آگاهى از اینکه غربى ها به هزار شیوه و کرشمه کریه شیطانى از زبان همه از خرده پاهاى خود در جهان سیاست و رسانه تا کسانى چون سارکوزى یا مک کین مى کوشند احتمال به کارگیرى بمب اتمى علیه ما را به رخ ما بکشند کفایت نمى کرد که ما خود به بخشى از ابزار تبلیغاتى آنها در ترساندن مردم و مسئولان کشور بدل نشویم از تمام این ها گذشته، آیا شما تصور نمى کنید که وقتى براى آزمایش و یا ایجاد تصویرى رعب انگیز بدون آنکه نیازى باشد، به قیمت جان صدها هزار انسان بى گناه علیه ژاپن و یا صدام شکست خورده از بمب اتمى استفاده مى شود، سخن گفتن از عقلانیت عین عدم عقلانیت باشد و وقتى ضرورت انجام اینگونه اعمال شیطانى و جنون آمیز براى سرمایه دارى متجدد به اثبات رسیده باشد، آنها در ماوراى مرزهاى عقلانیت و انسانیت که در آن جا هیچ سخنى جز زور ممکن نیست آنان را از جنایت بازدارد قدم مى زنند.

ما حداقل در سه دوره اخیر انتخابات ریاست جمهورى با سیاست تبلیغاتى اى که مى کوشد تا با ایجاد فضایى ترس آلود و تهدید آمیز انتخاباتى خود را به مردم بقبولاند آشنا شده ایم. دوم خردادیها در انتخابات 76 بر پایه چنین سیاستى فعالیت هاى تبلیغاتى خود را سازمان دادند. آنها بعدها گفتند که انتخاب آقاى خاتمى تهدید حمله قطعى امریکا به ایران را خنثى و دفع کرده است. این سیاست بعدها بویژه در انتخابات قبلى نیز تکرار شد یعنى هنگامى که روشنفکران سکولار حامى آقاى هاشمى با توجیه مشابهى در پشت وى قرار گرفته و دیگران را به همراهى دعوت کردند: توجیه جلوگیرى از عدم معقولیت ها و خطرات ناشى از آن در صحنه سیاست خارجى. اما نکته مهم این است که هیچ انتخاب یا سیاستى از این قبیل نمى تواند مارا از مصائب ادعایى نجات دهد جز آنکه ما را به شیوه اى ذلت بارانه درگیر مصائبى مشابه و بدتر از آن سازد.

این درست که سرمایه دارى و تجدد بحران زده به جنگ به عنوان راه نجات و چاره نگاه مى کند. اما سرمایه دارى فى ذاته بحرانى است و در بحران زیسته است. بحران اخیر نیز بحرانى تازه نیست از حدود اواخر دهه 70 میلادى سرمایه دارى در انتظار بحرانى بزرگ و به مراتب بزرگتر از بحران دهه سى قرن بیستم میلادى بوده است. اما این بحران 30 سال است که آغاز شده است. جنگ هاى پى درپى و لشکرکشى هاى لاینقطع به لبنان، افغانستان، عراق، سومالى... نیز پیامدهاى این بحران سى ساله است. اگر آنها جنگى بر علیه ایران به راه نینداخته اند، از آن رو نیست که نیازى به چنین جنگى نداشته و به آن به عنوان راه چاره نگاه نکرده اند. آنها نتوانسته اند که به چنین جنگى مبادرت کنند. گرچه که در واقع، علاوه بر جنگ هشت ساله تحمیلى. تمامى جنگ هایى که آنها در منطقه طى سى سال اخیر به راه انداخته بخشى از جنگ آنها علیه ایران است. کشور را نبایستى از جنگى تازه ترساند بویژه اگر هدف از این کار تخریب رقیب ومقاصد انتخاباتى باشد. اما وقتى آقاى هاشمى به این شیوه سخن مى گوید به قرینه گذشته ترسى به دل مى آید که شاید مک فارلینى دیگر در راه یا قطعنامه 598 تازه اى در کمین باشد! منبع



  • کلمات کلیدی :
  • محمد حق جو ::: دوشنبه 87/8/6::: ساعت 9:43 عصر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 6
    بازدید دیروز: 80
    کل بازدید :1780244

    >> درباره خودم <<

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>آرشیو شده ها<<
    آذر - دی - بهمن 1385
    بهمن 85
    نیمه اول اسفند 85
    نیمه دوم اسفند 85
    فروردین 86 یک
    فروردین 86 دو
    فروردین سه
    فروردین 4
    اردیبهشت 1
    اردیبهشت 2
    اردیبهشت 3
    اردیبهشت 4
    خرداد 86
    تیر 86
    مرداد 86
    شهریور 86
    مهر 86
    آبان 86
    آذر 86
    دی 86
    بهمن 86
    اسفند 86
    فروردین 87
    اردیبهشت 87
    خرداد 87
    تیر 87
    مرداد 87
    شهریور 87
    مهر 87
    آبان 87
    آذر 87
    دی 87
    بهمن 87
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 1388
    آبان 1388
    آذر 1388
    دی 1388
    بهمن 1388
    اسفند 1388
    فروردین 1389
    اردیبهشت 1389
    خرداد 1389
    تیر 1389
    تیر 89
    مرداد 89
    شهریور 89
    مهر 89
    آبان 89
    آذر 89
    دی 89
    بهمن 89
    اسفند 89
    فروردین 90
    اردیبهشت 90
    خرداد 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    مهر 90
    آبان 90
    آذر 90
    دی 90
    بهمن 90
    اسفند 90
    فروردین 91
    اردیبهشت 91
    خرداد 91
    تیر 91
    مرداد 91
    شهریور 91
    مهر 91
    آبان 91
    آذر 91
    دی 91
    بهمن 91
    اسفند 91
    زمستان 91
    بهار 92
    تابستان 92
    پاییز 92
    زمستان 92
    بهار 93
    تابستان 93
    پاییز 93
    زمستان 93
    بهار 94
    تابستان 94
    پاییز 94
    زمستان 94
    بهار 95
    تابستان 95
    پاییز 95
    زمستان 95
    بهار 96
    تابستان 96
    پاییز 96
    زمستان 96
    بهار 97
    تابستان 97
    زمستان 97
    پاییز 98
    بهار 99
    پاییز 99
    زمستان 99
    بهار 0
    تابستان 0
    زمستان 0

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    اصولگرا

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<













    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<